۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

میخوام مهاجرت کنم نقطه صفر مرزی

میخوام مهاجرت کنم
تو جزیره سیاه [ تن تن و میلو، بعضی ها سنشون قد نمیده ]
بعد اونجا یه گوریل تنها بود ؟
بشینم باهاش سیگار بکشم
نه اون حرف من و بفهمه، نه من حرف اونو
فقط بشینیم غروب جزیره رو نیگا کنیم
غمباد بگیریم
تا آخر عمر

تو کافه آلن تو ارتش سری هم حال میده
شایدم مهاجرت کردم اونجا
شدم شاگرد کافه چی
تو بروکسل


میخوام مهاجرت کنم
تو تیتراژ پایانی ارتش سری
موسیقی تیتراژ پایانشم بک گراند زندگیم باشه
تا آخر عمر

یه غار بود ننه چوبین توش زندگی میکرد
میخوام مهاجرت کنم اونجا
تو اون غاره
شاید ننه چوبین هم گرفتم
کس ی بود واسه خودش
چند سال بعد عکساش در اومد
کس کشا سانسور کرده بودن ننه اشو

یه کارتون بود بچه های کوه آلپ
بعد یه پیرمرده بود تو جنگل با چوب مجسمه و عروسک میساخت
میخوام مهاجرت کنم پیش اون پیرمرده

یه مستند نشون میداد شبکه چهار [راههای آبی]
میخوام مهاجرت کنم اونجا
تو همون راههای آبی با خوشی و خرمی با همسرم زندگی کنم
شایدم بی همسرم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.