۱۳۹۰ مهر ۲۸, پنجشنبه

گودر

ما که گودر میکنیم، زن میخوایم چی کار؟

سلمونی

یه بار واسه سلمونی رفتن امروز و فردا کردم
به خودم اومدم دیدم ۲ سال گذشته من هنوز سلمونی نرفتم

کربلا

یه بار رفتم قهوه خونه قلیون بکشم
یه عده داشتن از قهوه خونه میرفتن کربلا، گفتن میای؟
رفتم
۲ هفته بعد برگشتم خونه
مادرم هنوزم گاهی میگه قهوه خونه میری با خودت لباس و پول کافی ببر

املت

نام : املت
رسالت : ریدن به لباس شما

هیچ وقت نمیشه نسبت به وسوسه خوردن املت مقاومت کرد
اصن اگه از من بپرسن میگم اون میوه هه سیب نبود املت بود، بهشت خداست، حساب و کتاب نداره که، رو درختاش جا سیب و پرتقال املت و کشکه بادمجونه

اومدم گوسفندارو بشمارم خوابم ببره

اومدم گوسفندارو بشمارم خوابم ببره
اون شب گوسفندا پارتی گرفته بودن
کس کشا تا صبح خوردن و رقصیدن، نذاشتن بخوابیم
اومدم گوسفندارو بشمارم خوابم ببره
چوپونه کونم گذاشت، هنوز جاش درده

اومدم گوسفندا رو بشمارم خوابم ببره
چوپون گوسفندا درد دلش باز شد، از مظلومیت گوسفندا و ظلم گرگ گفت
تا صبح نشستیم دو تایی گریه کردیم
بازم نشد بخوابم

اومدم گوسفندا رو بشمارم خوابم ببره
صدای نی این چوپونه گذاشت مگه

اومدم گوسفندا رو بشمارم خوابم ببره
با چوپان گوسفندا حرف تو حرف اومد تا صبح نشد بخوابم

اگه گذاشتن

آدم صبحش و با ابی شروع میکنه اما اینقدر حالش تو طول روز دستخوش ناملایمات میشه که شبش و با آقامون داریوش تموم میکنه
کلا جریان زندگی نمیزاره با ابی تموم کنی

اوا شمام اومدی کلکته ؟

کافیه بنا بزاری یکی رو نبینی و باهاش رو به رو نشی
تو یه کوچه خلوت تو کلکته هندوستان داری بستنی میخوری، از رو به روت در مییاد

من از تو طاعون گرفتم

خدا نکنه یه بار مریض باشی بری سر کار یا دانشگاه یا هر جا
تا ۶ قرن بعدش هر کی مریض میشه میگه از تو گرفته

گوش پاک

بعد گودر کردن استعمال گوش پاک کن یکی از لذت بخش ترین کارهای این روزهامه

یا کریم

یه بارم یه یاکریم توی اتاقم پشت پرده لونه کرد تا اومدم به خودم بجنبم دیدم تخمم گذاشت
به حرمت اسمش گذاشتم چند ماه با من زندگی کنه تا بچه هاش از آب و گل در بییان
ماههای سختی بود
نه میتونستم صدا ضبط و بلند کنم
نه میتونستم پنجره رو ببندم
نه میتونستم بلند حرف بزنم و نه خیلی کارهای دیگه
یا کریم موجود ترسویه، قیافه مظلوم و گول زنکی هم داره
چند ماه بعد بدون خداحافظی و تشکر سر خر و با خانواده کج کرد و رفت
اگه میدونستم اینقدر نمک نشناسه عمرا میذاشتم

چاخان

اونی که سوال و با سؤال جواب میده
میخواد یه چاخانی سر هم کنه
وقت کشی میکنه
بازم اینا یه مرتبه به صداقت نزدیک ترن چون دروغ گو های حرفه ای واسه همه چی دروغ آماده دارن
یه منو دروغ دارن ازشون سؤال میکنی واست از اون منو سرو میکنن

میخوام مهاجرت کنم نقطه صفر مرزی

میخوام مهاجرت کنم
تو جزیره سیاه [ تن تن و میلو، بعضی ها سنشون قد نمیده ]
بعد اونجا یه گوریل تنها بود ؟
بشینم باهاش سیگار بکشم
نه اون حرف من و بفهمه، نه من حرف اونو
فقط بشینیم غروب جزیره رو نیگا کنیم
غمباد بگیریم
تا آخر عمر

تو کافه آلن تو ارتش سری هم حال میده
شایدم مهاجرت کردم اونجا
شدم شاگرد کافه چی
تو بروکسل


میخوام مهاجرت کنم
تو تیتراژ پایانی ارتش سری
موسیقی تیتراژ پایانشم بک گراند زندگیم باشه
تا آخر عمر

یه غار بود ننه چوبین توش زندگی میکرد
میخوام مهاجرت کنم اونجا
تو اون غاره
شاید ننه چوبین هم گرفتم
کس ی بود واسه خودش
چند سال بعد عکساش در اومد
کس کشا سانسور کرده بودن ننه اشو

یه کارتون بود بچه های کوه آلپ
بعد یه پیرمرده بود تو جنگل با چوب مجسمه و عروسک میساخت
میخوام مهاجرت کنم پیش اون پیرمرده

یه مستند نشون میداد شبکه چهار [راههای آبی]
میخوام مهاجرت کنم اونجا
تو همون راههای آبی با خوشی و خرمی با همسرم زندگی کنم
شایدم بی همسرم

دیکتاتور

مادرم دیگه هر وقت باهم کار داره صدام نمیکنه
مودم رو خاموش میکنه
دیکتاتوری تا کی؟

تو سرم رئیس جمهور شدم

تو سرم رئیس جمهور شدم
نه از این تقلبی ها
رئیس جمهور منتخب
بعد ۸۰ درصد کابینه ام و از گودری ها انتخاب کردم [ حالا اسم نمیبرم دلخوری پیش بییاد] ۲۰ درصد و از فامیل
البته فکر نکنین رو رابطه همچین انتخابی کردما
همش رو ضابطه بوده
البته گفتم همه فیلتر ها رو بردارن اما گودر و فیلتر کنن کابینه ام به کارشون برسه
شب جمعه ها فیلتر گودرو ور میدارم با کابینه ام گودر میکنیم دور همی

آلبالو خشکه

از سر شب تا حالا ۳ کیلو آلبالو خشکه خوردم
اینقدر غمگینم
آخه من وقتی خیلی غمگینم هی آلبالو خشکه میخورم

باکره

اونایی که تو کیف پولشون همیشه کاندوم دارن اما هنوز باکره ان

رد لایت

اونی که تو رد لایت آمستردام دکه روزنامه فروشی داره، اما هنوز باکره است

یه هو

یهو میبینی عاشقش شدی
اصنم خوشکل نیست
اصنم هیچ پارامتر مثبتی نداره واسه دلبری
اما خوب تو عاشقش شدی
تو منصوب شدی به مقام عاشقیش

یه عمو دارم ، فرهاد

یه عمو دارم ، فرهاد
سالهاست ندیدمش
چپ بود، چپ سال ۵۵ نه الان
اون موقع چپ به توده ای ها میگفتن
خیلی نمیدونم چیه مرامشون، اما ظاهرا خدا رو قبول ندارن
یا شاید این شکل خدای مرسوم رو
کار ندارم
نقاش بود، هست حتی [فکر کنم]
میگفت که گاهی که میرفت تو طبیعت نقاشی میکرد
ریشه درخت رو تا عمق چند متری میدید [ راست میگفت ، کنایه و تعبیر و این حرفها نبود، واقعا میدید ] زیر زمین رو، اونجا که با چشم ظاهر نمیشه دید باس چشم باطن داشت
یه جور مکاشفه حاصل میشد براش
میخواستم بگم ربطی به دین و رفرنسهای مذهبی نداره
غرقه هر چی حتی همین گودر هم بشی واست مکاشفه پیش می یاد

۱۳۹۰ مهر ۲۷, چهارشنبه

سیب زمینی های نسل جدید

دیشب ساعت ۲ نصفه شب تو جاده قم موقع برگشتن از فرودگاه امام خمینی بنزین تموم کردم ،موندم تو اتوبان
موقعی که با ظرف یک ونیم لیتری وسط اوتوبان داشتم بنزین گدایی میکردم به این موضوع فکر میکردم که این هزار تا ماشین و سه، چهار هزار نفری که از کنارم بیتفاوت به بدبختی من رد شدن ، پیش خودشون چی فکر میکنن ،یادم اومد که شده بارها بی تفاوت از بدبختی آدم هایی که وسط خیابون بنزین تموم کردن رد شدم و اون لحظه پیش خودم گفتم و توجیه کردم که از کجا معلوم این یه تله واسه خفت کردنم نباشه ،پس بهشون حق دادم و منتظر یه معجزه شدم، دوباره بعد از مدت ها رفتم سراغ رفرنسهای مذهبی و با خدا کل کل و منت گذاشتن سرش که تو شاهد بودی من بارها شده واسه مردم نگه داشتم و بهشون بنزین دادم، بیا و این دفعه رو نذار به حساب روزهای بیتفاوتی من نسبت به آدم ها
خلاصه یه ساعت نشده بود که یه پیرمرد ۷۰، ۸۰ ساله با عینک خیلی ته استکانی که با پسر جوونش از قم بر میگشتن برام نگه داشت و از پیکان مدل ۵۳ نخودی رنگش برام ۳ لیتر بنزین کشید و نجاتم داد و به من حالی کرد که
هر روز داره از تعداد مردهای این سرزمین کم میشه و به تعداد سیب زمین هاش که یکیش خودم حقیر باشم اضافه

۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

پدرم ۲

هیچی به این اندازه که به پدر یه پسر بگی، آخی حاج آقا نوه اتونه؟
حاج آقا رو پیش پسرش شرمنده و غمگین نمیکنه

پدرای قدیم غمشون مثل پدرای جدید عیان نبود
از تو میسوختن اما بد میسوختن

پدرم

پدرم ۵۲ سالگی بچه دار شد
مادرم میخواست بندازه
آخوند محل نذاشت و گفت حرومه، مادرم از ترس جهنم و قتل نفس بیخیال شد، با چشم گریان البته
اون موقع ها خجالت میکشیدم که بگم ما ۵ تا بچه ایم، اگه کسی میپرسید چند تا بچه اید؟ میگفتم ۴ تا [ خدا کنه هیچ وقت نشنیده باشه بچه پنجم این سوال و این جواب رو ]
مثلا یه خانواده فرهنگی بودیم
آخه بیشتر از ۴ تا اون موقع ها یه جورایی تابلو بود
الان ۱۴ سالشه، لینکینگ پارک گوش میده
مادرم صداش میکنه علی
علی میگه عصای پیری
الان تعاریف و تابو ها تغییر کرده
الان ما افتخار میکنیم که ۵ تا بچه ایم

ستاد خوشحال سازی مادران

هیچی به این اندازه که به مادر یه دختر بگی من فکر کردم شما خواهر بزرگشی، یه مادر رو خوشحال نمیکنه

ستاد خوشحال سازی مادران

فاحشه پیر

امروز حال فاحشه پیری رو دارم که همه جوونای شهر باهاش خوابیدن
نه واسه اینکه خوشکلم
واسه اینکه رسم شده جوونای شهر با خوابیدن با من از باکرگی در بییان

چایی

روز آدم بعد اولین چایی شروع میشه
قبلش هنوز روز نیست ، شبه

شیخ

روزی شاگردان به محضر شیخ وارد شدند و او را گریان یافتند
اون روز شاگردان اصلا کس شر نگفتند و نشستند به همراه شیخ گریستند
شیخ که این صحنه بدید بر آشفته شد و گفت : کونی ها شما برای چه میگرییید؟
شاگردان گفتند شیخ، ما غم شما نتوان دید
شیخ گفت کس شر نگید و نعره زنان به بیابان اندر شید
و شاگردان نعره زنان و گریان از حال شیخ به بیابان اندر شدند

توپلوف

حال هواپیمای توپولفی رو دارم که بعد این همه خر حمالی و جابه جایی مسافر تنها چیزی که به دست آورده، بدنامییه

مدونا

مدونا گفته بود اگه حال و وقتشو داشتم به همه مردهای دنیا میدادم
یه چنین اخلاصی داشت بانو مدونا
یه بار خواب دیدم تو خواب مدونا را کردم
البته جوونی هاشو نه الانش و
بهترین سکس زندگیم بود
خلاصه میخواسم بگم حقش و به من یکی ادا کرد، شمام حقتون رو مطالبه کنید

هفت تا گاو چاق هفت تا گاو لاغر

دیشب خواب دیدم تو یه شهر زندگی میکنم که پادشاهش خواب دید
هفت تا گاو چاق هفت تا گاو لاغر رو خوردن و ....
اما هر چی میگفتم من تعبیر این خواب و بلدم کسی تخم خودشم حساب نمیکرد
خلاصه قحطی اومد و همه از گشنگی مردیم
جاکشا اگه حرفم و گوش کرده بودن الان همه زنده بودیم

جنبش ضد لاغری

چاقا شاید در مفهوم فرم و اندازه سکسی نباشن اما در مفهوم محتوا سکسی ان

چاقها سکسی ان

حالا که حالش رو ندارم لاغر شم میخوام یه جنبش راه بندازم مفهوم زیبا شناسی چاقی و لاغری رو از نوع بررسی کنه
مطمئنم با کمی پول و تبلیغات درست تا چند سال دیگه میتونم چاقی رو به عنوان یه فضیلت معرفی کنم و حتی لاغری رو به عنوان یک کراهت
قطعا اون روز همه چاقها زیبان

دروغ ۳

کلا هزینه و عوارض حرف راست زدن هر چی هم که زیاد باشه از فاش شدن دروغ کمتره

شمارش

از اول سال ۹۰ تعداد دروغ هامو میشمارم
نه اینکه آدم صادقی باشم
میخوام آمار دستم باشه

دروغ ۲

این که اصغر فرهادی تو فیلماش رو دروغ به عنوان یکی از دغدغه هاش تأکید داره، نشون دهنده این مهمه که
هنوز هم هستن کسایی که میدونن شاید بزرگ ترین مشکل این مملکت حکومت نباشه، فراگیر شدن دروغ باشه

چتر بازی

دلم چتر بازی میخواد
نه به معنای رایجش
به معنای واقعیش

دروغ

سرانه مصرف دروغ تو این کشور چند برابر سرانه مصرف کل دنیاست
مسئولین رسیدگی کنند لطفا

رهبر من

رهبر من، آن طفل سیزده ساله‌ای است که عاشق دختر ۱۸ ساله شد و واسش نامه عاشقانه نوشت و چکشو خورد و عاشقی از یادش نرفت

گوجه سبز

دلم برای گوجه سبز تنگ است
حتی بیشتر از آن مادری که آخرین سربازی که از جنگ بر میگردد فرزند او نیست

بیا بوست کنم

یه بارم ساعت ۱۲ ، ۱ نصفه شب بود داشتم می اومدم خونه
پایین خونه دیدم یه آقایی ظاهرا موجه یه جورایی تو ماشینش غش کرده
زدم به شیشه ماشین که آقا حالتون خوبه ؟
شیشه ماشین و کشید پایین نگام کرد فهمیدم های هایو ،مست مست
گفتم هیچی و اومدم برگردم داد زد کجا میری؟ بیا بوست کنم
من فرار میکردم اون داد میزد فرار نکن، کاریت ندارم میخوام فقط بوست کنم ، نرو نرو بیا بوست کنم
هیچکی کی رو ندیدم تو زندگیم اینقدر واسه بوس کردنم مصمم باشه

آستانه تحمل

آستانه تحملم واسه بعضی ها خیلیه، یعنی محدودییت نداره
واسه بعضی ها چند روز
بعضی ها چند ساعت
اما واسه بعضی ها آستانه تحملم نهایتأ ۳۰ ثانیه است ، ۳۰ ثانیه بشه ۳۱ ثانیه کهیر میزنه تنم

درد

همیشه یه بند انگشت از ظرفییت آدم بیشتره

سوسیس

امروز ۳۰۰ گرم سوسیس پنیر خریدم ، همین طور خام خام تو خیابون خوردم
تا این حد، حتی

2afm

کلا هر چیز کس شری وقتی خاطره میشه حال میده
حالا میخواد آهنگ 2afm باشه
یا خوردن غذا تو یه رستوران کس شر

خرید

اونی که میخواد یه چیزی بهت بندازه رو بدیهییات جنسش مانور میده

توصیه های ایمنی را جدی بگیرید

مردم چرا نشستین ایران شده فلسطین

همه رفتن کانادا
همه دارن میرن کانادا
همه میخوان برن کانادا

در کیبوردم زندگی جاریست

کیبوردم مورچه کرده
پیف پاف بزنم به گا نمیره؟

کلفتی و پارگی

همه چی از نازکی پاره میشه اما بعضی چیزا از کلفتی مثل
رانندگی
یا اینایی که کامپیوتر خیلی حالیشونه همیشه سیستمشون ویروسیه

یاشار

رفیقم عاشق یه دختره بود چند روزه باهاش به هم زده
امشب باهاش رفتیم یه لب تاپ خرید
میگه دیگه از فردا بیدار شم اولین چیزی که بهش فکر میکنم آتوسا نیست لب تاپمه

ادعا

چند وقت پیش تو ماشین رفیقم نشسته بودیم
خیلی تخمی رانندگی میکرد، بهش که اعتراض کردم گفت من تا حالا تصادف نکردم به جز
هر ۲ دقه یه تصادف جدید یادش میومد تا رسیدیم خونه ۲ رقمی شده بود تعداد تصادف هاش

چاق سکسی

اصن کی گفته چاقا سکسی نیستن ؟
همین خود من، یه چاق سکسی ام

پلی استشن

بعضی ها جدا یه جوری رانندگی میکنن انگار پلی استشنه
اما خوب آخر این بازی نهایتا گیم او وره

بچه پررو

بچه اتون اومد خونه عطر زده بود، آدامس هم مجویید، ازش نپرسین سیگار کشیدی؟
بزنین زیر گوشش

آلزایمر

الان در حال صحبت کردن با موبایلم یه ربع دنبال همین موبایلم که داشتم باهاش صحبت میکردم میگشتم
به قرعان تو شرتمم گشتم

گواهینامه

بابام فردای تولد ۱۸ سالگیمون همه ما رو با لگد میفرستاد دنبال گواهینامه
تا گواهینامه هم نمیگرفتیم خونه راهمون نمیداد
آخه بابام خودش ۵۰ سالگی گواهینامه گرفت
شما نمیدونین انصافا گواهینامه گرفتن تو ۵۰ سالگی، غمگینه

آدم با اخلاق سکسیه

آدم با اخلاق سکسیه
حالا میخواد چاق باشه یا لاغر
زن باشه یا مرد
خوشکل باشه یا زشت
اصن سکسی باشه یا نباشه، سکسیه

ستاد ریدن به مفهوم کلمه سکسی

طلا رو که پاکه ...

کسی که حسابش پاکه جراتشم زیاده
آدم های آلوده محافظه کارن

زنای خشمگین

زنای خشمگین کارای خطرناکی میکنن
زن عصبانی از مرد عصبانی خطرناک تره

سال ۵۷

وقتی شیفته و کس خل یه آدمی بدی ها و اشتباهاتش رو نمیبینی
حالا این آدم میتونه معشوقه ات باشه، رفیقت باشه، داریوش باشه یا حتی
خمینی باشه
این اتفاق بعد انقلاب افتاد و ما رو بدبخت کرد
آدمی باس حواسش باشه کس خل کسی نشه
ریده میشه تو قضاوت هاش

مرد

ارتشی ها و نظامی های زمان شاه مردن
مرد
بابام میگه زمان شاه سروان، سردار بود

کامران و هومن

یه بارم دو تا پیرمرد ۷۰ ، ۸۰ ساله تو اتوبوس بام تهران با هم دیگه بلند بلند فرشید امین و کامران هومن و هایده میخوندن
خیلی هماهنگ بودن، خیلی
اتوبوس که رسید بالا هیچکی پیاده نشد
دوباره همه با پیرمردا برگشتن پایین

رئیس

رئیسم کس شر بی مزه میگه بعد انتظار داره بخندم
منم تو رودربایسی و طمع حفظ منافع میخندم
اما چون خنده الکی بلد نیستم همیشه ریده میشه بهش
فکر کنم آخر واسه همین خنده های تصنعی من و بندازه بیرون

کلا ۵

کلا دعوا مقدمه دوستی های عمیق خیلی هاست

سکسی ها

دختر با سیگار، پشت فرمون سکسیه
بی سیگار و بی فرمون، نه

باس پذیرفت با تمام این حرف ها محصولات اپل، سکسیه

زن خشمگین سکسیه
البته دریده با خشمگین فرق داره
منظور من اون خشمگینه که سکسیه نه اون خشمگین که دریده است

زن تو آشپزخونه اصنم سکسی نیست

زن موقع کتاب خوندن زیر نور آباژور سکسیه

زن گودری سکسیه
کس لیسی نمیکنم از ته دل میگم

زن موقع خندیدن و گریه کردن سکسیه
البته ماهییت سکسی بودن این دو حالت از نظر فرم و محتوا با هم فرق داره


کلا ۴

کلا دعوا مقدمه دوستی های عمیق خیلی هاست

۹۰

۹۰ فردوسی پور از مجتبی محرمی پرسید واسه چی بعد اینکه بازیکن الجزایر به ایران گل زد واسش جفت پا گرفتی ؟
مجتبی محرمی - آخه یه لحظه ازدستش ناراحت شدم
فردوسی پور - :|

کلا ۳

کلا مقایسه نکنین
زندگی کنین

کلا ۲

کلا ظاهر زندگی کسی رو با باطن زندگی خودتون مقایسه نکنید

کلا

کلا بک گراند قضیه غمه

یه کلا مهم

کلا بدبختی تون رو به کسی نگین
خودتون یادتون میره اما بقیه خوب یادشون میمونه

کایزر شوزر این توهم رو ایجاد کرده بود که وجود نداره

یه روز ۴ تا نیسان آبی خسته شایعه درست کردن که ترسناکن
بعدها نیسان های جوون تو سایه این توهم ترسه ماشین های دیگه روزگار خوشی رو سپری کردن
اما به مرور چون همه فکر میکردن که نیسان آبی ترسناکه و خود نیسان آبی هم باورش شده بود، واقعا ترسناک شدن
اما از اول فقط یه شایعه کثیف بود

کسی یادش نمیمونه

فکر میکنی کسی یادش میمونه؟
همین خودت، اصن یادت هست؟

چراغ قرمز

چراغ قرمز است
دستها را تا آرنج در دماغ فرو کنید

کتاب خوب دوست خوب

یه کتاب خوب فرقش با کتابای دیگه اینه که مینیمال خوب بیشتر توش پیدا میشه

سرهنگ رحیم

با یه سرهنگ بازنشسته همکارم
۳ سال زمان شاه خدمت کرده ۲۷ سال بعد انقلاب
اما همه خاطراتش مال اون ۳ ساله
انگار ۲۷ سال بقیه اش رو تو خلاء بوده

کلا هر جور راحتم


توحید عملی

تو مترو، یه پیرمرده با احساس خوشمزگی هر چه تمام تر از یه پسر بچه پنج، شش ساله پرسید
پسر جون نماز میخونی؟
پسر بچه - نه
پیرمرد خوشمزه پندار - پس جواب خدا رو چی میدی ؟
پسر بچه - میگم خدایا من و ببخش
پیرمرده - |:

وصال

کلا وصال، اون حالی رو که باس بده، نمیده

روی خطوط

بعضی ها کلا روی خطوط حرکت میکنن
چه تو رانندگی
چه تو زندگی

۱۳۹۰ مهر ۱۹, سه‌شنبه

دختر همسایه

دوم راهنمایی عاشق راه رفتن دختر همسایه شدم
نه از این عشق الکی ها که این روزا سوسول موسول ها ادعا میکنن
عشق واقعی
۳ ساعت پایین بلوک میشستم وقتی میاد رد شه راه رفتنشو نگاه کنم

باز هم غمباد

وقتی غمباد گرفتی خواب زمان رو شاید سریعتر کنه اما درمان غمباد نیست و به شدت حال بد آدم رو تشدید میکنه
من بدترین حالم زمانیه که از خواب پا میشم
انگار تمام مدت خواب در حال مرور بدبختیم بودم

سودای لاس وگاس

تا ۱۵ سالگی سودای مرجع تقلید شدن و سکونت در جوار حرم معصومین رو داشتم
از ۱۵ تا ۳۰ سالگی سوادی زندگی تو لاس وگاس

امام زاده یخچال

هر وقت بی مناسبت میرم سر یخچال مادرم میگه
چیه ؟ بازم از این امام زاده حاجت میخوای ؟

هم دنیا داره هم آخرت

یه پیرمرده هست تو فیس بوک بیشتر اوقات عکس نیمه سوپر شیر میکنه، شر و ور ترین پست های دافی ها هم لایک میکنه
اما تو مناسبت های شهادت و ولادت ائمه تسلیت و تبریک میگه

کلا از مرامش خوشم میاد
از اوناست که هم دنیا داره هم آخرت

توصیه های ایمنی را جدی بگیرید

از چاق کردن قلیان پشت فرمان
جدا خودداری فرمایید

در هنگام رانندگی
از ور رفتن زیاد با تخم ها
روشن کردن سیگار با کبریت
آرایش کردن و استعمال رژ لب
کتک کاری
عوض کردن لباس
تعویض کهنه بچه
دنبال سی دی کله را تا ناف در داشبورد کردن و ایضا
گوش دادن هایده [دلیلشیو قبلا اشاره کردم] بپرهیزید

در هنگام رانندگی از گذاشتن گوشی موبایل جلو کیلومتر شمار و برداشتن گوشی از لایه فرمان جدا خودداری فرمایید
من یه بار سر پیچ گوشیم زنگ خورد از لا فرمون برش داشتم، دستم لای فرمون گیر کرد رفتم تو جدول

کرد مرد

یه ارباب رجوع داشتیم چند وقت پیش از این کردهای ناسیونالیست بود فکر کنم
رو شلوار کردی کمربند بسته بود ، یه سیبیلم داشت تا گوشش ، بهش دست میکشید رسما مییریدیم به خودمون اما حرف که زد ترسمون ریخت
صداش از سلن دییون ظریف تر بود
شروع کرد حرف زدن، من رفتم رو هوا
با همون صدای سلن دییون گفت داداش چرا میخندی؟
عین کس خلا خودم و زدم به اون راه که مثلا به همکارم دارم میخندم
آدم خوب و مؤدبی بود

دلم میخواد بچه دار شم

دلم میخواد بچه دار شم
اما زن نمیخوام
بچه پرورشگاهی هم نمیخوام ، میخوام بچه خودم باشه
قربون دستتون اگه راهی پیدا شد من و خبر کنین
قول میدم هم براش پدری کنم هم مادری

رشتی

برای یه رشتی نداشتن پول دلیل کافی برای نخوردن ماست چکیده و گردو و اشپل و باقالا و ماهی شور، همراه با غذا نیست

بچه داداشم

صبح داداشم بچه اش و میزاره خونه ما میره سر کار
بعد الظهر میاد بچه اشو از ارگ بم بعد زلزله میبره خونه خودش

میانبر

هر وقت واسه سریع تر رسیدن و پشت ترافیک نموندن میانبر زدم یا راه و گم کردم یا کلی دیر تر رسیدم خونه
تو زندگیم هم همیشه با این متود ریدم

کمپین یاد آوری مقام شامخ سینه

گاهی سینه مستقل از صاحب سینه حرفها واسه گفتن داره
من سینه ای دیدم عارف بود
من سینه ای دیدم که خدا را لای شب بوهای بلند زمزمه میکرد و
سینه ای که در این نزدیکی است

حتی در روایت آمده که همیشه با سینه شروع کنید و با سینه تمام
مثل طواف بیت الله که هم مقدم بر سعی صفا و مروه است هم ماخر

سینه از آنچه در ظاهر میبینید زیباتر است
حتی عرفا در مسیر سیر و سلوک به سینه درون اشاراتی هر چند مبهم داشته اند

یک سینه
یک زندگی

سینه باس در عین رسیده بودن سفت و آبدار باشه

کمییت سینه اصن مهم نیست
کیفیته که حرف اول و میزنه

من سینه رو ترجیح میدم
حتی به رون

تراکتور خسته

امروز یه تراکتور خسته دیدم
یه ربع بار میبرد نیم ساعت استراحت میکرد
زدم بغل بهش گفتم چطوری پیرمرد گفت
خسته ام دیگه وقت کار کردنم نیست با این همه سال سن
باس بشینم جلو ماهواره سیگارم دود کنم

غمگینه

آدم نمیشه هم خیلی خوشکل باشه هم خیلی خوب بنویسه هم خیلی پولدار باشه هم خیلی با اخلاق باش و هم خیلی ...
مثلا خیلی پولدار باشی معمولا نمینویسی، اصن یه آدم پولدار چه حرفی واسه نوشتن داره؟
یا خیلی خوشکل اخلاق نداره، اصن چه لزومی داره کسی که اینقدر خوشکله اخلاق داشته باشه؟
...
اما معمولی بودن هم خوب همه میدونیم
غمگینه

تو دیگه اون آدم سابق نیستی

من هیچ وقت اون آدم سابق نبودم

خسیس

یارو خسیسه میخوان بهش نرینن میگن اقتصادیه
معنای اقتصادی یعنی خسیس
نره گدا
لاشخور
ناخن خشک و ...
کلا اگه یکی بهتون گفت اقتصادی تاب نیارین
به نظر من از فحش خوار و مادر هم بد تره

مضطر

وقتی مضطری شاشیدن هم حال ارگاسم و میده
این در مورد
ریدن ایضا
گشنگی
تشنگی
خستگی
نسخ سیگار بودن
دلتنگی و خیلی چیزهای دیگه تعمیم پیدا میکنه

۱۳۹۰ مهر ۱۲, سه‌شنبه

گرافیتی های هداک - شهرک اکباتان





هداک  میکشه اینا پاک میکنن
هداک میکشه دوباره اینا پاک میکنن
یه دیوار داره شهرک اکباتان تا حالا بالای ۲۰ بار هداک روش گرافیتی کشیده هیات مدیره پاک کرده
اما نه این از رو میره نه هیات مدیره ابله






                                           

کمال رفیعی

سالها پیش به نقاشی علاقه مند شدم، یکی رو پیدا کردم که برم ازش نقاشی یاد بگیرم، بعد کلی سفارش و پارتی بازی راضی شد بهم نقاشی یاد بده
روز اول  انتظار داشتم بهم قلمو بده بشینم پای تابلو اما بهم گفت اولین قدم واسه یاد گرفتن نقاشی حمل تابلوست سه هفته تمام مثل خر ازم حمالی کشید
یه ماه هم مجبورم می کرد خط صاف و نیم دایره بکشم

۶ سال نقاشی کشیدم اما مثل همه کارهای دیگه ولش کردم


این و چند ماه بعدش کشیدم
                                             



                                                                           

رفیق گرمابه و گلستان

یه رفیقم دارم گاهی که حالم خیلی بده باهاش میرم سیگار میکشم
بدون اینکه ازقبل قرار گذاشته باشیم با هم، هیچ حرفی بینمون رد و بدل نمیشه
نیم ساعت با هم میشینیم فقط سیگار میکشیم
البته گاهی اوقات بهش می گم چه خبر؟ اونم میگه هیچی، دوباره سیگار میکشیم
رفاقت خوبیه فکر نکنم هیچ وقت خراب شه

ام پی تیری

قدیمی تر ها که mp3 پلیر و ضبط ماشین فلش خور نبود آدم بیشتر حال میکرد
الان یه فلش ۸ گیگ میزاری تو ماشین ۴۵ دقه آهنگ عوض میکنی یه ربع آهنگ گوش میدی
شما یادتون نمیاد قدیمی ترها ،زمان نوار کاست، آدم تکلیفش با خودش بیشتر روشن بود

دامبولی کسک

یکی از سبکهای موسیقی محبوب ایران زمین دامبولی کسک است
یه سی دی که در تمام ماشین های ایران زمین یافت میشود شاد جدید است
یا شاد ۸۷ مثلا

نیسان آبی

یه بارم پشت رول نیسان آبی نشستم گاو شدم
اون موقع فهمیدم ربطی به راننده نداره
این ماشین رو یه جور طراحی کردن هر کی پشتش بشینه خود به خود گاو میشه

اینترنت ملی

مصدق نفت و ملی کرد، اینا اینترنت و ملی کردن!

جاسم

اینترنت ملی شد ایمیل هاتون و بفرستین واسه رفیقم جاسم، بندر لنگه اون میده کاپتان عبدو با لنچ ببره اونور آب

اینترنت پاک

من بعد ملی شدن اینترنت سایت آیت الله مکار شیرازی رو برای جمع شدن دوستان گودری دور هم پیشنهاد میکنم
ایشون از مراجع آپدیت و به روزند
حتی من یه عکس دیدم با دو دست از موس استفاده میکردن
تا این حد آپدیت

غم غربت

آدم تو غربت همه چی شم که اوکی باشه بازم ۵۰ درصد قضیه رو نداره
توضیح دادنی نیست، اونی که تو غربته میفهمه چی میگم
آدم اونور اشکش بیشتر دم مشکشه
کلا ما ایرانی ها فیفتی فیفتی زندگی میکنیم

ابی

داداش کوچیکم ۱۴ سالشه غرب زده هپلی هوی متالییه واسه خودش
من و مسخره میکنه آهنگ ایرانی گوش میدم
میگه خزه و آنتیکی تو
بهش میگم
آدم تو زندگیش بالاخره میاد سراغ ابی و داریوش، فریدون و هایده
کار نداره چه سنی هستی و مال کدوم دهه ای
پشت قباله هر ایرانی سلامت عقلی ان اینا
مثلا من ۲۸ سالگی ابی گوش کن شدم
الانم شروع کردم جدی فریدون فروغی گوش دادن

خواب سرباز

بی برکت ترین خواب دنیا تو آموزشی سربازیه
۱۰ شب میخوابی ۵ دقه بعد بلند میشی میبینی ساعت ۴ صبحه

چه میشه کرد؟

دعوا با پدر و مادر غمگینه
اما ازش گریزی هم نیست
جزء لاینکف زندگیه

غمگین بی دلیلم

غمگینی با دلیل چاره داره
بی دلیله که بیچاره ای

هیشکی تو این خراب شده سر جاش نیست

من از غرب شهر میرم جنوب شهر سر کار
جنوب شهری از جنوب میاد غرب
داداشم واسه خدمت میره همدان
همدانی واسه خدمت میاد تهران
مشدی اهواز دانشگاه قبول میشه
اهوازی ...
هیشکی تو این خراب شده سر جاش نیست

برده داری اسلامی

یه بار، رفیق بابام با وزیر خارجه یکی از این کشورهای استکباری ملاقات کرد، میگفت خود وزیر خارجه تو اتاقش قهوه جوش داشت واسمون قهوه ریخت
تو خارجه چند ساله سیستم آبدارچی و این حرفها جمع شده
هر کی چایی میخواد یا نسکافه یا هر چی خودش واسه خودش میریزه
یه شرکت نظافت هم مسئول نظافت اون جا میشه شب به شب میاد اون اداره یا هر چی رو تمیز میکنه میره بدون اینکه کسی ببینتش یا تحقیرش کنه
سیستم برده داری اما هنوز تو اینجا پابرجاست، مثل خیلی از سیستمهای ضد انسانی دیگه

آدم واسه یه لیوان شیر گاو نمیخره

تا زن نداری، فقط زن نداری
وقتی زن داری، فقط زن داری
در مورد شوهر هم تعمیم پیدا میکنه

خرس

آدم هم باس مثل خرس شش ماه بخوابه ۶ ماه بیدار باشه
خرس فهمید هیچی مثل خوابیدن تو پاییز، زمستون حال نمیده ما هنوز نفهمیدیم

عجله نکنید جز خدمت حساب میشه

پشت دیوار اکثر دستشویی های پادگان ها نوشته عجله نکنید جز خدمت حساب میشه
این جمله قصار برای کارمندا هم تعمیم پیدا میکنه

این کلمه تعمیم و تازه یاد گرفتم دوس دارم هی ازش استفاده کنم

سرهنگ ر

امروز با یه سرهنگ راهنمایی و رانندگی زمان شاه ملعون صحبت میکردم
میگفت زمان اون ملعون یه اتوبوس تو مازندران تصادف کرده بود چهار نفر کشته شده بودن
میگفت فرمانده راهنمایی و رانندگی استان استعفا داد، کل پرسنل پلیس راهنمایی و رانندگی استان هم ۱۵ روز تو پاسگاهاشون بازداشت شدند

سی ساله

از ۲۷ تا ۳۳ ساله بپرسی چند سالته؟
میگه تقریبا ۳۰ سال
کلا تا زیر ۳۰ دوست داری ۳۰جلوه کنی
بالای ۳۰ هم دوست نداری از ۳۰ رد شده جلوه کنی
یه سنهای واسه یه کارایی دیره واسه یه کارایی زود

ریبن

تو داشبورد همه ماشین ها میشه چند تا عینک دودی تقلبی پیدا کرد

مردم عاصی

قبول دارم که عاصی شدیم و عصیان میکنیم اما
مثل گاو رانندگی کردن که ربطی به حکومت نداره
خیلی درصد بدبختی هامون مسبببش خودمونیم

خوارشون و گاییدم

سران مملکت فقط تو گاییدن خوار ملت با هم اختلاف نظر ندارن